امروز که از خواب بیدار شدم بدون اینکه سرو صورتم را بشورم رفتم توی حیاط و بوی خاک خیس خورده را داخل ریه هایم فرو دادمدیشب انگار زمستان بودرعدو برق و باران و باد،شکوفه های بهارنارنج را تکانده بودند و حیاط سرمست بود از این همه سپیدی من باغچه را با لذت مرتب کردم،دوش گرفتم و زیر آب ادل را تکرار کردم،ساعت ها موهایم را با وسواس فر کردم،کشو ها وکمد ها را چلاندم و همه چیز را دوباره به دقت سرجایش گذاشتم،سخت ترین نوع پیراشکی که میدانستم را درست کردم،شله زرد و راه فرار تو چگونه است؟
*a true act of goodwill always sparks another
ها ,حیاط ,کردم،ساعت ,موهایم ,وسواس ,کردم،کشو ,را با ,با وسواس ,موهایم را ,ها موهایم ,وسواس فر
درباره این سایت